پانته آ سر اولين سفره هفت سين زندگي اش
قبل از سفر
روز تولد مامانش
هنوز نميشيني و سينه خيز هم نميري دندون هم در نياوردي ولي منو ماما صدا ميكني
.
Wednesday, April 29, 2009
Wednesday, April 22, 2009
بابا - نه- آب
نميتونم عكس آپلود كنم نميدونم چرا
خوبي ولي از وقتي از مسافرت برگشتيم همش به من ميچسبي
چند تا كلمه ميگي البته خيلي بجا بكار نميبري ولي مدام تكرار ميكني: بابا - نه - آب
دارم كم كم عادتت ميدم كه با بابات هم بموني و گاهي باهاش ميري بيرون و خوشبختانه خوشت مياد و گريه نميكني
اشتهات اصلا خوب نيست و با بيميلي غذا ميخوري
خوابت هم كم شده و در طول روز يه بار خوب ميخوابي و يه بار هم يه چرت كوچيك ميزني
ديگه با افراد جديد غريبي نميكني و با همه ميخندي
.
خوبي ولي از وقتي از مسافرت برگشتيم همش به من ميچسبي
چند تا كلمه ميگي البته خيلي بجا بكار نميبري ولي مدام تكرار ميكني: بابا - نه - آب
دارم كم كم عادتت ميدم كه با بابات هم بموني و گاهي باهاش ميري بيرون و خوشبختانه خوشت مياد و گريه نميكني
اشتهات اصلا خوب نيست و با بيميلي غذا ميخوري
خوابت هم كم شده و در طول روز يه بار خوب ميخوابي و يه بار هم يه چرت كوچيك ميزني
ديگه با افراد جديد غريبي نميكني و با همه ميخندي
.
Monday, April 6, 2009
هفت ماه
هفت ماهت هم تموم شد. هنوز شمال هستيم. حسابي به اينكه دور و برت شلوغ باشه عادت كردي و ديگه وقتي ميريم مهموني لااقل يك چرت كوچيك ميزني. كلي جاها عيد ديدني رفتيم و كلي هديه هم گرفتي. آخر هفته برميگرديم خونه و اميدوارم وقتي بازم با هم تنها ميشيم زياد اذيتم نكني
.
.
Subscribe to:
Posts (Atom)