امروز واكسن شش ماهگي ات را با دو هفته تاخير زدي بخاطر سرما خوردگي ات نتونسته بوديم سر وقت بزنيم. تازه چند روز بود كه بهتر بودي و داشتي به روال عادي بر ميگشتي كه حالا بيقراري هات بخاطر واكسن شروع شده. من همش مراقب هستم كه تب نكني و استامينوفن را به موقع بخوري. اميدوارم زود سر حال بشي و امسال كه اولين عيد سه نفري مان هست را در سلامت كامل با هم باشيم
.
Monday, March 16, 2009
Tuesday, March 10, 2009
بهتري
بهتر شدي عزيزم و دو روزه كه آنتي بيوتيكت تموم شده و اشتهات داره كم كم برميگرده ولي بايد با دكتر تماس بگيرم و ببينم كي ميتونيم واكسنت را بزنيم
ديروز براي اولين بار غلت كامل زدي و روي شكمت برگشتي و برعكس. خودت هم انگار ميدونستي كه يه كار جديد انجام دادي و همش ميخنديدي
امروز هم براي اولين بار سوپ خوردي و خدا را شكر خوشت اومد
.
ديروز براي اولين بار غلت كامل زدي و روي شكمت برگشتي و برعكس. خودت هم انگار ميدونستي كه يه كار جديد انجام دادي و همش ميخنديدي
امروز هم براي اولين بار سوپ خوردي و خدا را شكر خوشت اومد
.
Sunday, March 8, 2009
بخاطر تو
من بخاطر انجام دادن كارهاي تو و كارهاي خونه ناراحت نيستم ولي بخاطر همه كارهايي كه بخاطر وجود تو ازشون محرومم ناراحتم
.
.
Saturday, March 7, 2009
وقتي
وقتي كه خوابت مياد و با دستهاي كوچولوت چشمات را ميمالي
وقتي بغلت ميكنم دستات رو دور گردنم حلقه ميكني
وقتي ازت كمي دور ميشم سرت را با من ميچرخوني
وقتي شير ميخوري و سير ميشي و بهم لبخند ميزني
وقتي گريه ميكني و تا ميايي تو بغلم آروم ميشي
وقتي داروهاي بدمزه ات را با گريه ميخوري ولي بعدش بهم ميخندي
وقتي كه خسته ميشم خودت را برام لوس ميكني و سعي ميكني باهام حرف بزني و دلم را بدست بياري
وقتي برات موسيقي ميزارم با دقت گوش ميدي و به من نگاه ميكني
وقتي خيلي خسته ميشي سرت رو به شونه ام تكيه ميدي و چشمات را ميبندي
وقتي برات قصه ميگم ساكت ميشي و بهم گوش ميدي
وقتي ميخوام ازت عكس بگيرم بهم نگاه ميكني و ميخندي
وقتي سير شير ميخوري تو بغلم ميخوابي
وقتي كه مثلا ميخواهي منو ببوسي و با دهنت لپم را مي مكي
وقتي دلت ميخواد بغلت كنم دستات را بالا ميگيري و سعي ميكني باهام حرف بزني
وقتي كه دلت خوراكيهاي سر سفره را ميخواد و بهت نميديم اعتراض ميكني
وقتي زل ميزني به تلويزيون و با دقت تماشا ميكني
وقتي غريبه ها رو ميبيني و گوشه هاي لبت مياد پايين و ميخواهي گريه كني ولي وقتي بغلت ميكنم بهشون ميخندي
وقتي از خواب ميپري و گريه ميكني ولي با صداي لالايي من آروم ميشي و دوباره ميخوابي
وقتي...وقتي...
اينطور وقتا بيشتر از هميشه دوستت دارم عزيز كوچولوي من
.
وقتي بغلت ميكنم دستات رو دور گردنم حلقه ميكني
وقتي ازت كمي دور ميشم سرت را با من ميچرخوني
وقتي شير ميخوري و سير ميشي و بهم لبخند ميزني
وقتي گريه ميكني و تا ميايي تو بغلم آروم ميشي
وقتي داروهاي بدمزه ات را با گريه ميخوري ولي بعدش بهم ميخندي
وقتي كه خسته ميشم خودت را برام لوس ميكني و سعي ميكني باهام حرف بزني و دلم را بدست بياري
وقتي برات موسيقي ميزارم با دقت گوش ميدي و به من نگاه ميكني
وقتي خيلي خسته ميشي سرت رو به شونه ام تكيه ميدي و چشمات را ميبندي
وقتي برات قصه ميگم ساكت ميشي و بهم گوش ميدي
وقتي ميخوام ازت عكس بگيرم بهم نگاه ميكني و ميخندي
وقتي سير شير ميخوري تو بغلم ميخوابي
وقتي كه مثلا ميخواهي منو ببوسي و با دهنت لپم را مي مكي
وقتي دلت ميخواد بغلت كنم دستات را بالا ميگيري و سعي ميكني باهام حرف بزني
وقتي كه دلت خوراكيهاي سر سفره را ميخواد و بهت نميديم اعتراض ميكني
وقتي زل ميزني به تلويزيون و با دقت تماشا ميكني
وقتي غريبه ها رو ميبيني و گوشه هاي لبت مياد پايين و ميخواهي گريه كني ولي وقتي بغلت ميكنم بهشون ميخندي
وقتي از خواب ميپري و گريه ميكني ولي با صداي لالايي من آروم ميشي و دوباره ميخوابي
وقتي...وقتي...
اينطور وقتا بيشتر از هميشه دوستت دارم عزيز كوچولوي من
.
Tuesday, March 3, 2009
شش ماه
شش ماهه شدي عزيزم ولي نرفتيم واكسنت را برنيم چون هر دومون سرما خورديم و بايد صبر كنيم تا خوب بشي
از وقتي سرما خوردي اشتهات كاملا كور شده. غذاي كمكي ات را كه اصلا نميخوري شير هم با بي ميلي و با فاصله ميخوري و مدام بيقراري ميكني
داروها را هم ديگه نپرس كه با چه جيغ و داد و فريادي بهت ميدم. اميدوارم زود خوب بشي چون هر دومون خيلي خسته شديم
.
از وقتي سرما خوردي اشتهات كاملا كور شده. غذاي كمكي ات را كه اصلا نميخوري شير هم با بي ميلي و با فاصله ميخوري و مدام بيقراري ميكني
داروها را هم ديگه نپرس كه با چه جيغ و داد و فريادي بهت ميدم. اميدوارم زود خوب بشي چون هر دومون خيلي خسته شديم
.
Subscribe to:
Posts (Atom)