Sunday, June 29, 2008

خيلي خسته ام



خيلي خسته ام. بيشتر وقتا درد دارم. خم و راست شدن برام سخته و پياده روي(اگه برم ) برام خيلي دردآوره. همش تو خونه هستم و فقط كارهاي عادي و سبك ميتونم انجام بدم. دكتر گفته همه اينها طبيعيه و بايد اين دو ماه باقي مانده را هم تحمل كنم. چون بچه سنگين شده و بهم فشار مياد و اينها هم همه عوارض همين مسئله است. ولي در كل ظاهرم و وضعيتم به نسبت خوبه. چهره ام تغيير نكرده و اصلا ورم ندارم. خيلي سنگين نيستم و كمر درد ندارم

خدا را شكر. ميتونست وضعيتم از ايني كه هست بدتر باشه. پس به همين شرايط راضي هستم و منتظر


Wednesday, June 25, 2008

ني ني من حالش خوبه



ديروز دكتر بودم و سونوگرافي كردم. همه چيز مرتب بود. رشدت به اندازه بود و وزنت هم در هفته 29 كه هستيم 1300 گرم بود كه خيلي خوبه و دكتر مي گفت تو بچه درشتي هستي. راستش من كمي مي ترسيدم آخه شكمم زياد بزرگ نشده و وزن هم تو اين يك ماه اضافه نكرده بودم و مي ترسيدم كه تو خوب بزرگ نشده باشي كه خدا را شكر نگراني ام بيمورد بود. دفعه ديگه كه بريم دكتر احتمالا سونو گرافي سه بعدي و رنگي انجام ميده و ميتونيم ببينيم كه تو الان دقيقا چه شكلي هستي

Wednesday, June 11, 2008

سه ماهه سوم



فردا هفته 27 بارداري تموم ميشه و سه ماهه سوم شروع ميشه. ميدوني يعني چي كوچولوي من؟ دو سوم راه رو با هم اومديم و تنها يك سوم از اون مونده. البته بزرگترها ميگن اين سه ماه از بقيه سخت تره. ولي ميدونم كه تو دختر خوبي هستي و همينطور كه تو اين شش ماه اذيتم نكردي تو بقيه را هم نميذاري بهم سخت بگذره. حسابي بزرگ شدي . از كجا ميدونم؟ خوب شكمم كمي بزرگتر شده و لگدهات محكم تر از قبل هستند . تازه بعضي وققتا سكسكه هم ميكني
دوستت دارم عزيز كوچولوي من و بيصبرانه منتظرت هستم