Saturday, July 21, 2012

دخترک من

دخترک عزیزم ----------------- چند وقته نیومدم اینجا از شیرین زبونیهات بنویسم از زود بزرگ شدنت از قد کشیدنت و مستقل شدنت از بازیگوشی ها و خانوم شدنهات ------------------ بازی می کنی و وسط بازی میپری میایی من میبوسی و می گی عاشقتم و من دلم برات پر می کشه اسمتو کلاس شنا نوشتم. هر دفعه با شوق و ذوق میری و وقتی برمیگردی برام تعریف می کنی که چیا یاد گرفتی ----------------- با عروسکات خاله بازی می کنی و بهشون درس می دی و براشون کتاب می خونی بعضی وقتها هوس می کنی تنها بری بخوابی و من نیام برات قصه بگم و حسابی احساس خانوم شدن می کنی ----------------- مثل خودم عاشق گوشواره های جدید و لاک های رنگارنگ هستی گاهی می شینیم با هم لاک میزنیم و طراحی می کنیم و لذت میبریم از زنانگی مون ----------------- هنوز عاشق نقاشی کردن هستی و هیچوقت ازش خسته نمیشی و تند تند دفترات تموم میشه و خیلی هم پیشرفت کردی راستش و چیزای خوشگل می کشی ----------------- امسال فعلا فقط یه بار رفتیم کنار دریا و نتونستم عکس های خوشگل بگیرم چون اینقدر مشغول بازی بودی که نمیموندی ازت عکس بگیرم بعضی شبها که خیلی خسته ام می گی بیا من برات قصه بگم و تو بخوابی و از کتابات برام قصه میخونی و من لذت میبرم ----------------- دوستت دارم عزیز دلم ولی سعی کن ارومتر بزرگ شی که بتونم بیشتر از با تو بودن لذت ببرم